نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه مدیریت ، دانشگاه پیام نور، تهران ، ایران
2 دانشکده (مدیریت) گروه مدیریت دولتی ، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
3 دانشکده مدیریت و اقتصاد،دانشگاه آزاد اسلامی،واحد علوم و تحقیقات،تهران ،ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
فصلنامة آماد و فناوری دفاعی، سال هفتم، شمارۀ 2 (پیاپی 22)، تابستان 1403
تاثیر راهبردی آموزش کارآفرینی بر تمایل و رفتار کارآفرینی از طریق نقش واسطهای نگرش، یادگیری و منابع کارآفرینی
روزبه حبیبی*[1]، مهناز همتی نوعدوست گیلانی[2]، سیده زینب حسینی[3]
تاریخ دریافت: 13/12/1402 پذیرش مقاله: 27/01/1403
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر راهبردی آموزش کارآفرینی بر تمایل و رفتار کارآفرینی از طریق نقش واسطهای نگرش، یادگیری و منابع کارآفرینی انجام گردید. این تحقیق به لحاظ روش، از نوع کمی-پیمایشی؛ و به لحاظ هدف، از نوع کاربردی میباشد. در این تحقیق، گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه استاندارد انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسیارشد دانشگاه پیام نور مرکز رشت میباشد. حجم نمونه برابر 400 نفر در نظر گرفته شد که به صورت در دسترس توزیع گردید. همچنین در راستای تجزیهوتحلیل استنباطی دادهها و جهت آزمون فرضیهها از روش مدلسازی معادلات ساختاری بر مبنای حداقل مربعات جزئی و نرمافزار SMART PLS استفاده گردید. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد آموزش کار آفرینی از طریق نگرش، یادگیری و منابع کارآفرینی بر تمایل و رفتار کارآفرینی تاثیر مثبت، معنادار و راهبردی دارد.
واژگان کلیدی: راهبرد، آموزش کارآفرینی، تمایل کارآفرینی، رفتار کارآفرینی، نگرش کارآفرینی.
10 |
10 |
10 |
طی سالهای گذشته، بسیاری از کشورها مخصوصاً کشورهای جنوب (جهان سوم)، به کارآفرینی بهعنوان یک راهبرد ارزشمند برای چالشهای متعدد کشور ازجمله نبود کارآمدی در اقتصاد، خود اشتغالی، رشد بیرویه فارغالتحصیلان بیکار دانشگاهی، ناتوانی دولت و بخش خصوصی در ایجاد اشتغال برای آنها توجه زیادی داشتهاند. با نگاهی به روند روبهرشد و توسعه جهانی درمییابیم با افزایش و گسترش فناوریهای پیشرفته، نقش و جایگاه کارآفرینان بهطور فزایندهای بیشتر میشود (چوی و مکلاین[4]، 2021). امروزه، کارآفرینی فردی و سازمانی از مولفههای ارزشمند پیشرفت و توسعه اقتصادی محسوب میگردند؛ بهطوریکه در کشورهای توسعهیافته و بسیاری از کشورهای درحالتوسعه بیست سال اخیر، دوره «شکوفایی کارآفرینی» نام گرفته است. پیشبینی میشود با ظهور فناوریهای نوین، کارآفرینی بهسوی افقهای جدیدی میل خواهد کرد. مقوله کارآفرینی در بیشتر کشورهای پیشرفته و درحالتوسعه بهعنوان اصلیترین منبع توسعه مورد نظر قرار گرفته است (چوی و مکلاین، 2021).
علیرغم آنکه بعضی از صاحبنظران معتقدند راهبرد کارآفرینی با آموزش مستقیم حاصل نمیشود و باید به روش پرورشی کارآفرینان را تربیت کرد؛ اما هیچکس منکر این مطلب نیست که استفاده از فناوریهای نو و ایجاد کسبوکار جدید، بدون آموزش و پژوهش عملاً دستیافتنی نیست (اسملسر و سوئدبرگ[5]، 2010). امروزه دورههای آموزش کارآفرینی نهتنها جای خود را در برنامه درسی دورههای مختلف تحصیلی از ابتدایی تا دبیرستان باز کرده است، بلکه در رشتههای مختلف دانشگاهی نیز در طرح دروس مورد توجه قرارگرفته است (اسملسر و سوئدبرگ، 2010).
با توجه به هماهنگی نظام آموزشی، سرعت فزایندهی رشد فناوری و تحول در دنیای مشاغل، اهمیت و ضرورت راهبردی «کارآفرینی» و «آموزش کارآفرینی» بر کسی پوشیده نیست. لازم است نظام تعلیم و تربیت با راهبردها، روشها و راهکارهای آموزشی متناسب به آموزش و حمایت از افرادی اقدام نماید که قادر باشند ساختارهای بوروکراتیک را با ساختار ارگانیک جایگزین نموده و با تشخیص و تبیین فرصتها، تحولات عظیمی در جامعه ایجاد نمایند.
امروزه، آموزش کارآفرینی به یکی از ارزشمندترین، راهبردیترین و موثرترین فعالیتهای علمی/آموزشی در دانشگاهها مبدل گردیده است. این سیستم در صورتی موثر و کارا خواهد بود که بتواند نیروی انسانی خود را در مهارت، دانش و ویژگیهای کارآفرینی مجهز سازد.
روند رشد کارآفرینی و تأثیر آن بر آموزش نشان میدهد نهتنها این آموزش باعث رشد کمی کارآفرینان شده است بلکه تحول در نسلهای کارآفرینی و ارتقای سطح مهارت را بهدنبال داشته است (هنری و همکاران[6]، 2005). آنچه بهعنوان نگرش کارآفرینی شناخته میشود، تمایل به عکسالعمل یا پاسخ به یک رفتار مناسب یا نامناسب و حالت روانی عصبی مبتنی بر تجربه است که تأثیری پویا بر فرد میگذارد و او را بهمنظور واکنش نشان دادن به شیوهای ویژه در برابر برخی از وضعیتها آماده میسازد (محسنی و همکاران، ۱۳۹۵).
پژوهشگران به کمک ابزار و شیوههایی مانند کار عملی، بازدید، بحث گروهی، مطالعه موردی، نمایش فیلم و داستانسرایی به تقویت نگرش کارآفرینانه افراد متناسب با ویژگیهای سنی و شخصیتی میپردازند. پژوهشها نشان میدهد یکی از ویژگیهای بسیار مهم در افراد تقویت انگیزش یادگیری است که عوامل روانشناختی در شکلگیری آن مؤثر هستند (دباشی، ۱۳۹۴).
یادگیری را میتوان بهعنوان جهت و شدت تلاش، پایداری و مقاومت فراگیران تعریف کرد که قبل، حین و بعد از آموزش در جهتدهی به فعالیتهای یادگیری ایفای نقش میکنند و در نهایت مشخص میکنند که آیا یادگیری اتفاق میافتد یا خیر؟.
تمایل به کارآفرینی بهعنوان عامل زمینهساز فرهنگ حامی در رشد و پیشرفت کشور و از همه مهمتر، تربیت افراد با روحیه، کارآفرینی فردی، گروهی و سازمانی برای تمام جوامع درحالتوسعه ازجمله ایران بسیار قابلتوجه و راهبردی است. بااینحال ارتقای کارآفرینی از طریق آموزش، تقویت نگرش، تشویق به یادگیری و حتی جذب منابع مفید و شایسته همواره با چالش روبهرو بوده است. بررسیهای مرتبط با تأثیرات بهخصوص بر نیت و رفتار کارآفرینانه فراگیران نسبتاً بدون سنجش و محک باقیمانده است (انگل و همکاران[7]، ۲۰۱۰).
ازاینرو، کشورهای درحالتوسعه مانند ج.ا.ایران برای دستیابی به مزیتهای رقابتی، حل مسائل و مشکلات عمومی جامعه مانند بیکاری و نظایر آن ملزم به توسعه راهبرد کارآفرینی هستند. کارآفرینی باعث رشد و توسعهی اقتصادی کشورها و بهویژه کشورهای توسعهیافته شده است. ازجمله اقدامات راهبردی برای توسعه و رشد کارآفرینی، آموزش کارآفرینی بهویژه در حوزه آموزشعالی است.
مطالعاتی از جمله مطالعات انگل (۲۰۱۰)، محسنی و همکاران (۱۳۹۵) دراین زمینه نشان دادند چنین آموزشهایی توانسته است افراد را مسئولیتپذیرتر نماید و آنها را تبدیل به کارآفرین یا متفکران حوزه کارآفرینی نماید.
در این راستا، پژوهش حاضر سعی دارد به بررسی تأثیر راهبردی آموزش کارآفرینی بر تمایل و رفتار کارآفرینی از طریق نقش واسطهای نگرش، یادگیری و منابع کارآفرینی بپردازد.
1-2. نگرش کارآفرینی و تمایل کارآفرینی
متغیر «نگرش کارآفرینانه» یک متغیر فردی و شخصی است که طی آن، رفتار از دیدگاه خود فرد ارزیابی میشود. کاربرد این متغیر در تحقیقات تمایل کارآفرینانه بدینصورت است که از دیدگاه خود کارآفرین تا چه اندازه راهاندازی کسبوکار جذاب بهنظر میرسد.
در روانشناسی اجتماعی و تئوریهای شناختی، ادراکات متعددی از نقش برخی عقاید و نگرشها در پدیده خلق یک کسبوکار جدید ارائهشده است که مؤید تأثیر نقش نگرش بر تمایل به شروع یک کسبوکار کارآفرینانه میباشد؛ چراکه هر اندازه افراد نگرش مثبتی نسبت به فعالیتهای کارآفرینانه داشته است؛ بدونشک کارآفرینی را بهعنوان امری شدنی و امکانپذیر درک میکنند.
بنابراین، احتمال بیشتری وجود دارد که گرایشهای کارآفرینانه پایدارتری به وجود آید. پژوهشهای متعددی در این زمینه صورت گرفته است که وجود این رابطه را مورد تأیید قرار میدهند (چوی و مکلاین، 2021).
2-2. یادگیری کارآفرینی و تمایل کارآفرینی
یکی از چالشهای اصلی و راهبردی جامعهی ایران، ایجاد اشتغال جوانان و بهخصوص قشر تحصیلکرده کشور است. در چنین شرایطی، خوداشتغالی از طریق کسبوکارهای کوچک یکی از راهحلهای بسیار مهم میباشد. آموزش و یادگیری کارآفرینی میتواند نقش بسیار مهمی در تغییر دیدگاههای دانشجویان در جهت خوداشتغالی و کارآفرینی ایفا نموده و از طریق آموزش مهارتهای لازم جهت کارآفرینی، آنها را برای اشتغال در بازارهای کار خوداشتغالی آماده نماید.
در شرایط کنونی، یکی از عواملی که باعث دگرگونی شرایط اقتصادی، اجتماعی و صنعتی یک کشور میشود، فعالیتهای کارآفرینانه، برخورداری از روحیه کارآفرینی و در انتها، کارآفرینی است. با توجه به نقش و رابطه آموزش بهخصوص یادگیری و آموزش کارآفرینی با تمایل کارآفرینانه، نقش نظامهای آموزشی بهویژه نظام آموزشعالی در امر توسعه جامعه بیشازپیش محرز میشود.
آموزشعالی از طریق انتقال دانش کاربردی در زمینه اشتغال، ایجاد مهارتها و تواناییهای مورد نیاز در خصوص کارآفرینی، زمینهسازی فرهنگی، توسعه و حمایت پژوهشی از کارآفرینی، مفاهیم کارآفرینی را وارد دانشگاه کرده است. «دانش» نیز نگرش و مهارت دانشجویان را بهسوی کارآفرینی و کارآفرینشدن سوق میدهد. ازآنجاییکه باورها برگرفته از ارزشها و رابط بین ارزش و نگرش هستند، میتوانند قصدهای رفتاری به کارآفرینی و رفتار کارآفرینانه را در افراد برانگیزانند. لاجرم، میتوان به این نکته پی برد که بین «یادگیری کارآفرینانه» و «تمایل به کارآفرینی» رابطه وجود دارد.
براساس نتیجه بررسیهای سویتاریس و همکاران[8] (2007) برنامههای آموزش کارآفرینی میتوانند سه نوع سودمندی راهبردی برای دانشجویان داشته باشند که عبارتاند از:
تحقیقات نوین در زمینهی یادگیری در آموزشعالی نشان میدهند توجه اندکی به این موضوع شده است که دانشجویان چه چیزی را، چگونه و از چهکسی دانش و مهارتهای لازم برای شغل آیندهشان را کسب میکنند (جکسون[9]،2007). این انتقاد به تحقیقات مرتبط با آموزش کارآفرینی و توسعه تمایل کارآفرینی هم وارد است. بهمنظور رفع این نارسایی، در این پژوهش موضوع یادگیری کارآفرینی بر پایه نظریه «جوهانیسون» (1991) و چارچوب «سویتاریس» و همکاران (2007) بررسی میشود.
یادگیری اشاره به دانشی دارد که دانشجویان در طول یک دوره آموزش کارآفرینی به دست میآورند (سویتاریس و همکاران، ۲۰۰۷). جوهانیسون (1991) در یک طبقهبندی، پنج سطح یادگیری از آموزش کارآفرینی را ارائه میدهد:
این طبقهبندی بر گسترهای از دانش، مهارتهای کارآفرینانه و همچنین بر درک و شناخت عمیق فرایند کارآفرینی تأکید دارد. بنابرآنچه گفته شد، میتوان گفت هرچه میزان یادگیری از یک دوره آموزش کارآفرینی بیشتر باشد، تمایل کارآفرینانه و نگرش نسبت به کارآفرینی در پایان دوره بیشتر خواهد بود.
3-2. منابع کارآفرینی و تمایل کارآفرینی
پژوهشگران کارآفرینی کوشیدهاند دلیل این موضوع را که چرا برخی از افراد به راهاندازی کسبوکارهای توأم با ریسک اقدام میکنند، درحالیکه دیگران اینچنین نیستند، توضیح دهند. برای تصمیمگیری درباره ایجاد یک کسبوکار جدید، تمایل کارآفرینی بخش اولیه، راهبردی و با اهمیتی از فرایند شناختی محسوب میشود.
مهارتهای عمومی کارآفرینانه در قالب سرمایه انسانی، برای کشف فرصتهای کارآفرینانه، حل مسئله، پذیرش تغییر و اجرای فنّاوریهای جدید، مهم و حیاتی است. ازاینرو، انباشت سرمایههای انسانی و منابع کارآفرینی یکی از عاملهای مهمی است که به موفقیت افراد در جهت کارآفرینی تأثیر میگذارد.
در صورتیکه کارآفرینان آینده در ارتباط با مهارتهای کارآفرینی و کسبوکار بهخوبی آموزش دیده باشند، زمانیکه با وظایف چالشبرانگیز در شروع فرایند کسبوکارشان مواجه میشوند، دلسرد نخواهند شد.
«دیویدسون» نشان داد که منابع کارآفرینی برای آغاز و انجام کسبوکار همبستگی بالایی با تمایل کارآفرینی دارد. بنابراین، برنامه آموزشی که مهارتهای کارآفرینی را ارائه میدهد، عاملی با اهمیت در ظهور و موفقیت یک کسبوکار کوچک محسوب میشود. در پژوهش «صادقی و ملکینیا» ارتباط معنادار بین منابع کارآفرینی و تمایل کارآفرینانه تأیید شد.
4-2. نگرش کارآفرینی و رفتار کارآفرینی
اکثر محققان و مربیان کارآفرینی اتفاقنظر دارند که بخش راهبردی و عمدهای از آنچهکه فعالیت کارآفرینی نامیده میشود، نتیجه مستقیم نگرش، نیت افراد و فعالیتهای متعاقب آن در طول یک دوره زمانی قابل ملاحظه میباشد. نگرش عمیقاً و معمولاً بر اکثر رفتارهای کارآفرینی مانند شغل آزاد، خلق ابتکاری جدید و تأثیرگذار تعیینکننده میباشند. بهخاطر اینکه کارآفرینی اغلب شامل پرداختن به چالشها و مشکلات غیرمنتظره در یک محیط درحال پیشرفت مداوم میباشد، افرادی که تمایل بهفعالیت برای تغییر شرایط جاریشان دارند، ممکن است کارآفرینتر از دیگران شوند (شاور و اسکات[10]، 2005).
بنابراین، نگرشها بهترین پیشبینیکنندگان برای تمایلات راهبردی کارآفرینانه میباشند. برایناساس، میزان و نوع نگرش افراد نسبت به کارآفرینی میتواند سطح فعالیت در این زمینه را تحت تأثیر قرار دهد. با در نظر گرفتن اینکه نگرشها قابل آموزش میباشند، میتوان چنین استنباط کرد که با ارائه آموزشهای خاص کارآفرینانه میتوان در نگرش افراد نسبت به کارآفرینی و بهدنبال آن رفتار افراد تغییراتی ایجاد نمود (محسنی و همکاران، ۱۳۹۲).
«کلارک» بیان میدارد افرادی که نگرشهای کارآفرینانهی آنها برانگیخته میشود، اقدام به رفتارهای کارآفرینانه ازجمله راهاندازی یک کسبوکار، ایجاد یک حرفه برای خود و دیگران، و در نهایت ثبت اختراع به نام خود میکنند. نگرشها و نیات افراد و گروهها، جهتگیری عاطفی مثبت یا منفی افراد نسبت به یک موضوع هستند که از یک طرف ریشه در اعتقادات و هنجارهای اجتماعی دارند. از طرف دیگر، رفتارهای خاصی را موجب میگردند. بهعبارت دیگر، نگرش فرد یا گروه نسبت به یک عمل، اشاره به میزان خوب یا بد بودن ارزیابی آنها در مورد رفتار مورد نظر دارد.
5-2. یادگیری کارآفرینی و رفتار کارآفرینی
با توجه به تغییرات سریع و عدم اطمینان در عصر کنونی و نیاز به هماهنگی نظام آموزشی با سرعت فزاینده رشد فناوری و تحول در دنیای مشاغل، اهمیت و ضرورت راهبردی کارآفرینی و آموزش کارآفرینی بر کسی پوشیده نیست و لازم است نظام تعلیم و تربیت با راهبردها، رویکردها و شیوههای آموزشی مناسب به تربیت و تشویق افرادی بپردازند که قادر باشند ساختارهای سنتی را بشکنند و با شناخت فرصتها نیز تغییرات گستردهای در جامعه ایجاد کنند. هرچند در خصوص مزایای آموزش کارآفرینی محققان و آموزشگران بسیار تأکید و آن را تجویز کردهاند، بااینحال تأثیر برنامه و رویکردهای آموزش کارآفرینی بهخصوص بر رفتار کارآفرینانه نسبتاً بدون استفاده باقیمانده و نیازمند بررسیهای بیشتری است (سواری و همکاران، ۱۳۹۱).
درحالیکه اشاعه آموزش کارآفرینی استاندارد شده و حتی بهطور فزایندهای طیف گستردهای از رشتهها را به ترغیب واداشته است، ولی رویکرد آموزش، کارآفرینی استاندارد شده نیست. راجع به تأثیر بیشتر برنامههای آموزشی، در آموزش کارآفرینی تعدادی چشمانداز (جنبه فکری) رقابتی وجود دارد. برای رسیدن به این امر مهم و یا حتی پیچیده، این چشماندازها از یک دانشکده به دانشکده دیگر متفاوت میباشند و همچنین از سطح درسی یک دانشجو به دانشجوی دیگر دارای تمایز میباشد.
در ضمن، تحقیق بر روی رویکردهای برنامههای آموزشی قطعاً تحقیق بر روی دیگر موضوعات کارآفرینی نیست و متمایز از مکتب فکری رقابتی خودش نیست. از آنجاییکه آموزش کارآفرینی اخیراً تمرکز خود را فقط بر روی تحقیقات آکادمی (علمی) قرار داده است، دادههای تجربی کمی وجود دارد که در آن رویکرد برنامههای آموزشی بهترین آثار برای انتقال مبنای کارآفرینی باشد.
6-2. منابع کارآفرینی و رفتار کارآفرینی
در طی سه دهه گذشته، مطالعات زیادی نیز ارتباط بین اقدامات مدیریت منابع انسانی را با راهبرد کارآفرینی مورد بررسی قرار داده است. بااینوجود، برای پژوهشگرانی که در جستجوی نتیجهگیری از این مسئله هستند، یک چالش عمده وجود دارد که کارآفرینی یک مفهوم تکبعدی نمیباشد. در حقیقت، مشتمل بر موارد زیر است:
علاوهبراین، کارآفرینی و رفتارهای کارآفرینانه ممکن است جهتگیری داخلی یا خارجی داشته و دارای جوانب رسمی و غیررسمی باشد. فریتج و توریک (۲۰۰۷) بهعنوان یک نتیجه، پژوهشی که ارتباط منابع کارآفرینی و رفتار کارآفرینی را مورد بررسی قرار میدهد، از نظر توجه و متغیر وابسته بسیار متفاوت است. با توجه به مطالعات انجام شده و نیز مرور مطالعات گذشته، در نهایت مدل مفهومی تحقیق به شرح شکل (1) میباشد.
شکل شماره 1. مدل مفهومی تحقیق
تحقیق حاضر به لحاظ روش، از نوع کمی-پیمایشی؛ و به لحاظ هدف، از نوع کاربردی میباشد. در این تحقیق، گردآوری دادهها به وسیله پرسشنامه استاندارد انجام شده است. پرسشنامه این تحقیق شامل چهار بخش است.
بخش اول مربوط به پرسشهای جمعیتشناختی و شامل؛ جنس، سن، وضعیت تحصیلی و... میباشد.
بخش دوم شامل 5 پرسش برای سنجش راهبرد آموزش کارآفرینی است.
بخش سوم، چهارم و پنجم هر کدام شامل 3 پرسش برای سنجش متغیرهای نگرش، یادگیری و منابع کارآفرینی و بخش چهارم و پنجم نیز هر کدام شامل 5 سوال برای سنجش تمایل و رفتار کارآفرینی میباشد.
جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور مرکز رشت میباشد. نمونه تحقیق برابر 400 نفر در نظر گرفته شد که بهصورت در دسترس توزیع گردید. همچنین در راستای تجزیهوتحلیل استنباطی دادهها و جهت آزمون فرضیهها از روش مدلسازی معادلات ساختاری بر مبنای حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرم افزار SMART PLS انجام گردیده است.
برای بررسی روایی محتوای پرسشنامه از خبرگان دانشگاهی نظرسنجی گردید. همچنین در بررسی روایی واگرا بر اساس روش «فورنل و لاکر» (1981)، مقدار جذر میانگین واریانس برای متغیرهای اصلی این تحقیق که در قطر اصلی ماتریس قرار گرفتهاند، بزرگتر از مقدار همبستگی میان متغیرها است که در خانههای زیرین قطر اصلی قرار گرفتهاند. لذا روایی واگرای مدل تحقیق نیز تأیید میشود.
همچنین، در بررسی روایی همگرا مقدار میانگین واریانس استخراج شده (AVE) برای تمامی متغیرهای این تحقیق بزرگتر از 5/0 بوده است که نشاندهنده روایی همگرای مدل اندازهگیری است. علاوهبر آن، مقادیر ضریب آلفای کرونباخ برای همه متغیرها بزرگتر از 7/0 است که نشان میدهد مدل، سازگاری درونی مناسبی دارد.
بهعلاوه همه مقادیر ضرایب پایایی مرکب (CR)، برای متغیرهای تحقیق بزرگتر از 7/0 است که نشاندهنده پایایی مرکب پرسشهای این تحقیق در سنجش هر یک از متغیرها بوده است، در نتیجه برازش مدل درونی تأیید میشود.
در بررسی بارهای عاملی نیز میزان بارها برای همه گویهها بیشتر از 7/0 بود که نشاندهنده تأیید پایایی معرف و در نتیجه مناسببودن پرسشها برای سنجش متغیر است.
جدول شماره 1. مقادیر ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی مرکب و میانگین واریانس |
|||
سازه |
ضریب آلفای کرونباخ |
ضریب پایایی ترکیبی |
متوسط واریانس استخراج شده |
آموزش کارآفرینی |
904/0 |
930/0 |
727/0 |
نگرش کارآفرینی |
754/0 |
770/0 |
554/0 |
یادگیری کارآفرینی |
848/0 |
908/0 |
567/0 |
منابع کارآفرینی |
780/0 |
782/0 |
565/0 |
تمایل کارآفرینی |
702/0 |
805/0 |
532/0 |
رفتار کارآفرینی |
809/0 |
867/0 |
767/0 |
همچنین بهمنظور برازش مدل ساختاری پژوهش نیز معیارهای اعداد معناداری t، اندازه تأثیر (f2)، Q2 و مقدار افزونگی مورد بررسی قرار گرفت. در ارتباط با ضرایب معناداری، مقادیر مربوط به این ضریب در تمامی مسیرهای مدل بیشتر از مقدار 96/1 گردید. همچنین مقدار شاخص R2 برای تمامی سازهها، با توجه به سه مقدار ملاک، برازش مناسب مدل ساختاری را تأیید میکند. در ارتباط با معیار اندازه تأثیر (f2) نیز مقادیر بدستآمده برازش مناسب مدل ساختاری را تأیید میکند. مقادیر ارائه شده برای معیار Q2 نیز قدرت پیشبینی قوی سازههای مدل و برازش مناسب مدل ساختاری را تأیید میکند. همچنین میانگین مقادیر افزونگی مربوط به سازههای درونزای مدل در این پژوهش برای برابر 193/0 است. در نهایت برازش کلی مدل ساختاری با استفاده از شاخص GOF برابر 415/0 گردید که برازش مناسب مدل را تأیید میکند.
جدول شماره 2. شاخصهای برازش مدل ساختاری تحقیق |
||||
سازه درونزا |
مقدار R Squares (R2) |
مقدار Q2 |
مقادیر اشتراکی |
مقادیر افزونگی |
نگرش کارآفرینی |
616/0 |
307/0 |
131/0 |
040/0 |
یادگیری کارآفرینی |
565/0 |
402/0 |
486/0 |
195/0 |
منابع کارآفرینی |
688/0 |
366/0 |
226/0 |
082/0 |
تمایل کارآفرینی |
540/0 |
213/0 |
203/0 |
043/0 |
رفتار کارآفرینی |
693/0 |
361/0 |
348/0 |
125/0 |
|
با توجه به تایید پایایی، روایی پرسشنامه و برازش مدل پژوهش در این بخش از پژوهش، فرضیات تحقیق در قالب مدل ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی و به کمک نرمافزار «اسمارت پی.ال.اس»[11] نسخه 3 مورد آزمون قرار گرفته است. نمودارهای (1 و 2) نتایج حاصل از آزمون فرضیات اصلی تحقیق را در حالت نمایش ضرایب مسیر استاندارد تأثیر متغیرها و نمایش مقدار آماره t نشان میدهد.
در آزمون فرضیات تحقیق، ملاک رد یا قبول یک فرضیه مقدار آماره t بوده است که چنانچه قدر مطلق این آمار بزرگتر از 96/1 محاسبه گردد، فرضیه H1 بر این اساس که شواهدی دال بر رد آن یافت نشده است، مورد قبول واقع میگردد. همچنین بهجهت آزمون فرضیات فرعی تحقیق و بررسی روابط غیرمستقیم بین متغیرها از گزارشهای مربوط به ضرایب معناداری غیرمستقیم که توسط نرمافزار اسمارت پی.ال.اس ارائه میگردد، استفاده شده است. همچنین به منظور بررسی فرضیات دارای متغیر میانجی، از آزمون «سوبل» طبق فرمول زیر استفاده میگردد.
که در آن:
a= مقدار ضریب مسیر میان متغیر مستقل و میانجی؛
b= مقدار ضریب مسیر میان متغیر میانجی و وابسته؛
Sa= خطای استاندارد مربوط به مسیر میان متغیر مستقل و میانجی؛
Sb= خطای استاندارد مربوط به مسیر میان متغیر میانجی و وابسته میباشد.
نمودار شماره 1. مدل ساختاری تحقیق در حالت نمایش ضرایب مسیر استاندارد
همچنین به منظور تعیین شدت تأثیر میانجی از آمار VAF استفاده میشود. این آماره برای تعیین شدت اثر غیرمستقیم از طریق میانجی استفاده میشود که مقداری بین 1+ و 1- را اختیار میکند که هرچه این مقدار از 0 دورتر باشد، نشان از قویتر بودن تأثیر متغیر میانجی دارد. آماره VAF نیز از رابطه (2) محاسبه میشود:
که در آن:
a= مقدار ضریب مسیر میان متغیر مستقل و میانجی؛
b= مقدار ضریب مسیر میان متغیر میانجی و وابسته؛
C= مقدار ضریب مسیر میان متغیر مستقل و وابسته میباشد.
نمودار شماره 2. مدل ساختاری تحقیق در حالت نمایش ضرایب معناداری
فرضیه |
ضریب مسیر |
ضریب معناداری |
p-value |
نتیجه |
آموزش کارآفرینی بر نگرش کارآفرینی تاثیر دارد. |
785/0 |
041/22 |
000/0 |
تایید |
آموزش کارآفرینی بر یادگیری کارآفرینی تاثیر دارد. |
751/0 |
963/14 |
000/0 |
تایید |
آموزش کارآفرینی بر منابع کارآفرینی تاثیر دارد. |
830/0 |
409/23 |
000/0 |
تایید |
نگرش کارآفرینی بر تمایل کارآفرینی تاثیر دارد. |
467/0 |
633/6 |
000/0 |
تایید |
نگرش کارآفرینی بر رفتار کارآفرینی تاثیر دارد. |
501/0 |
636/10 |
000/0 |
تایید |
یادگیری کارآفرینی بر تمایل کارآفرینی تاثیر دارد. |
131/0 |
973/2 |
003/0 |
تایید |
یادگیری کارآفرینی بر رفتار کارآفرینی تاثیر دارد. |
221/0 |
798/6 |
000/0 |
تایید |
منابع کارآفرینی بر تمایل کارآفرینی تاثیر دارد. |
198/0 |
335/3 |
001/0 |
تایید |
منابع کارآفرینی بر رفتار کارآفرینی تاثیر دارد. |
189/0 |
365/4 |
000/0 |
تایید |
آموزش کارآفرینی بر تمایل کارآفرینی تاثیر دارد. |
629/0 |
413/12 |
000/0 |
تایید |
آموزش کارآفرینی بر رفتار کارآفرینی تاثیر دارد. |
716/0 |
466/17 |
000/0 |
تایید |
آموزش کارآفرینی با نقش واسطه ای نگرش کارآفرینی بر تمایل کارآفرینی تاثیر دارد. |
VAF=0.368 |
Z-value= 6.351 |
000/0 |
تایید |
آموزش کارآفرینی با نقش واسطه ای نگرش کارآفرینی بررفتار کارآفرینی تاثیر دارد. |
VAF=0.355 |
Z-value= 9.579 |
000/0 |
تایید |
آموزش کارآفرینی با نقش واسطه ای یادگیری کارآفرینی برتمایل کارآفرینی تاثیر دارد. |
VAF=0.135 |
Z-value= 2.915 |
000/0 |
تایید |
آموزش کارآفرینی با نقش واسطه ای یادگیری کارآفرینی بررفتارکارآفرینی تاثیر دارد. |
VAF=0.188 |
Z-value= 6.189 |
000/0 |
تایید |
آموزش کارآفرینی با نقش واسطه ای منابع کارآفرینی برتمایل کارآفرینی تاثیر دارد. |
VAF=0.207 |
Z-value= 3.301 |
000/0 |
تایید |
آموزش کارآفرینی با نقش واسطه ای منابع کارآفرینی بررفتارکارآفرینی تاثیر دارد. |
VAF=0.180 |
Z-value= 4.291 |
000/0 |
تایید |
با توجه به نتایج جدول فوق و از آنجایی که ضرایب مسیر استاندارد بین متغیرهای تحقیق مخالف صفر بوده و ضرایب معناداری نیز بیشتر از مقدار بحرانی 96/1 میباشند، لذا تمامی فرضیات تحقیق مورد تأیید قرار گرفتهاند.
یکی از بزرگترین چالشهای اقتصاد ایران در حال حاضر، مسئله اشتغال و رونق تولید است. یکی از مؤثرترین راهکارهای راهبردی که نهتنها ریشه در فرهنگ ملی و سنت ایرانیان دارد، بلکه از ابزارهای بسیار کارساز توسعه اقتصادی است، «کارآفرینی» میباشد. ازاینرو، اولین گام اصلی و راهبردی جهت حرکت بهسوی توسعه، اشاعه فرهنگ کار و توجه ویژه به فرآیند کارآفرینی و اهمیت تأثیر آن در رشد و توسعه اقتصادی کشور میباشد. آموزش کارآفرینی در افزایش انگیزه، اعتمادبهنفس دانشجویان و نیز مهارتهای ارتباطی، تأثیر راهبردی دارد. حلقه مفقوده که در جهت افزایش اشتغال جوانان بهخصوص جوانان تحصیلکرده تأثیر بزرگی دارد، تمایل به انجام کسبوکار جدید بهعنوان سیاست علمی مطرح است تا با یک پارادایم و رویکرد علمی بتواند در راستای افزایش اشتغال و توسعه اقتصادی بهعنوان یک راهبرد حاکمیتی مورد استفاده قرا گیرد.
در عصر رقابتی و پرتلاطم فعلی، نقش آموزشعالی در توسعه نیروهای انسانی را نمیتوان نادیده انگاشت؛ بهاین دلیلکه درحالحاضر، داشتن منابع غنی زیرزمینی مزیتی مطلق تلقی نمیگردد و آنچه میتواند موجب مزیت راهبردی و توسعهیافتگی کشوری گردد، «نیروی انسانی کارآفرین و متخصص» میباشد. بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر راهبردی آموزش کارآفرینی بر تمایل و رفتار کارآفرینی از طریق نقش واسطهای نگرش، یادگیری و منابع کارآفرینی صورت پذیرفت. به این منظور، 400 نفر از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور مرکز رشت مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد: آموزش کارآفرینی از طریق نگرش، یادگیری و منابع کارآفرینی بر تمایل و رفتار کارآفرینی تاثیر مثبت، معنادار و راهبردی دارد.
1-5. پیشنهادات
با توجه به نقش روزافزون حوزه کارآفرینی در اشتغال و توسعه پایدار کشور و نتایج پژوهش فوق، پیشنهادات زیر ارائه میگردد:
منابع
الف- فارسی
ب- انگلیسی
[1]. استادیار گروه مدیریت دانشگاه پیام نور تهران (نویسنده مسئول) Habibir@pnu.ac.ir.
[2]. دانشیار گروه مدیریت دولتی دانشکده مدیریت دانشگاه پیام نور seyedmorteza55@gmail.com.
[3]. دکتری مدیریت آموزشی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات elmirahosseini@yahoo.com.
[4]. Choi, T., & McLain, R.
[5]. Smelser, N. J., & Swedberg, R.
[6]. Henry, C., Hill, F., & Leitch, C.
[7]. Engle, R. L., Dimitriadi, N., Gavidia, J. V., Schlaegel, C., Delanoe, S., Alvarado, I.,... & Wolff, B.
[8]. Souitaris, V., Zerbinati, S., & Al-Laham, A.
[9]. Jackson, M. C.
[10]. Shaver, K. G., & Scott, L. R.
[11]. Smart PLS 3